دلتنگم

منتشرشده: 8 ژانویه 2015 در دست نوشته هایم

خزانم رسیده و زرد شدم. زمستانم شد و سرد شدم.

مثل برگ زرد و خسته خزان، که مهر برایش پایان است، سقوط است، خرد میشوم زیر عبور رهگذران…

مثل برف دی ماه که در گوشه ای مانده و فراموش شده، پا نخورده، آدم برفی نشده، گلوله برفی نشده که شاد کند عابری را. مثل برف فراموش شده دی یخ میزنم…

مثل زغالی که تمام زمستان آرزویش گرمابخشی بود، با رفتن زمستان تنها روسیاهی برایم میماند…

مثل شکوفه های نوروزی، که تگرگی بر سرشان آوار شده، پژمرده ام…

مثل میوه بهاری که روی شاخه درخت فراموش شده، زیر تابش آفتاب تیر ماه سوخته و لهیده ام…

و دوباره پاییز و مهر و مرگ و زردی…

روزهایم تیره و شبهایم تار شده…

حال خوشی ندارم این روزها…

پ.ن: لعنت به این افسردگی تولد. چسبیده و ول نمیکند. زمستان امسالم سرد است و غمگین، و غمش رهایم نمیکند. کاش زودتر بهار برسد. امسال اولین سالی است که ذوق برف ندارم، عاشق زمستان نیستم. امسال عاشق عبورم. عاشق تغییر. منتظر بهار. تا بیاید، تا شاید غبار خسته این سال سخت را بزدایم و دلم را خانه تکانی کنم، شاید گلهای بهاری و سال نو آرامم کنند…

پ.ن2:

دلشوره میگیرم…هر وقت بارونه

با گریه می خوابم…هر جا زمستونه

تا حالِ موهاشو…از باد می پرسم

حس می کنم بادم…دیوونه ی اونه

موهاش دریا بود…دنیامو زیبا کرد

فهمید دیوونم…موهاشو کوتاه کرد

از بس شکستم داد…شکلِ شکستن بود

آغوش اون تنها…سرمایه ی من بود

ترانه «دریا» از «رستاک حلاج»

پ.ن3:

This is my December
These are my snow covered trees
This is me pretending
This is all I need
And I
Just wish that I didn’t feel
…Like there was something I missed

«My December», Linkin Park

افکارتان را درباره این نوشته مکتوب کنید